چرا حس می‌کنیم همه‌چیز گل‌وبلبل است؟!
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
لینک دوستان
سرور مجازی ایران" >سرور مجازی ایران

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان گپ دوستانه و آدرس rahjooyan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آخرین مطالب
دیگر موارد

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:







آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 638
:: کل نظرات : 11

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 19
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 112
:: بازدید ماه : 474
:: بازدید سال : 39693
:: بازدید کلی : 394823
نویسنده : عبدالرضا جودکی
جمعه 25 آبان 1403

یک پرسش پرتکرار این روز‌ها هم در محافل سیاسی و علمی و هم در میان مردم عادی این است که چرا حس می‌کنیم همه‌چیز خوب و درست و گل‌وبلبلی است، و مثل گذشته دیگر از وضع دلار و سکه و گرانی و تحریم و آلودگی هوا یا بحث روابط خارجی و امنیت و سیاست داخلی و مسائل اجتماعی کمتر می‌شنویم، با آنکه وضع به‌قدرکافی آن‌طور هست که بیشتر درباره آن بحث کنیم؟! پاسخ کوتاه من این است که، چون آنها که درباره این همه سخن می‌گفتند و تحلیل می‌کردند، اکنون پست و منصب گرفته‌اند، همین! و به‌همین‌راحتی!

از باب مثال وقتی مدیرمسئول روزنامه اعتماد می‌شود رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت، تیتر روزنامه‌اش در چنین روز‌هایی به فرنام رمان‌های عشقی عامه‌پسند نزدیک است: «آسمان آبی‌تر می‌شود»! همین تیتر که واکنشی است به ممنوعیت مازوت‌سوزی (و البته پنهان‌نگه‌داشتن خبر قطع منظم برق در زمستان)، اگر دولت‌های غیرهمسو سرکار بودند، با عباراتی که مخاطب را زهره‌ترک می‌کرد، انتخاب می‌شد. مثلاً «زمستان سیاه و تاریک با طرفداران وضع‌موجود!» یعنی از رخدادی مشخص، در یک مقطع که خودمان خارج از قدرتیم، روی سیاه آن را که زمستان سرد و تاریک باشد، می‌بینیم و در مقطع‌دیگر که خودمان منصب داریم، آسمان‌آبی دلربا را! 

یا ستون‌نویس ثابت همین روزنامه اعتماد و روزنامه هم‌میهن را ببینید! الان کجاست؟! و مشغول کدام تبیین و تحلیل؟! خیلی نرم و مهربانانه و «با تقدیم عشق» درباره ناترازی‌ها می‌نویسد و از اینکه دولت چهاردهم این حقیقت را که ناترازی‌ها تقصیر قبلی‌هاست فریاد نمی‌زند، تشکر می‌کند و نهایت استدلالش این است که «حالا شد»! یعنی الان که دولت پذیرفته است ناترازی وجود دارد، خودش یک گام بزرگ و اساسی به سوی هدف است! همین‌قدر ملوس و شل‌و بی‌جان و با تقدیم احترامات فائقه!

فقط هم بحث به مسائل اقتصادی و سیاست داخلی مربوط نمی‌شود. پوتین همیشه یک عنصر مطرود در رسانه‌های منتقد حکومت بود. به‌ویژه روزنامه سازندگی که هر دو هفته یک‌بار عکس‌تمام‌قد پوتین را به اصطلاح فول‌پیج کار می‌کند و از بلا‌ها و توطئه‌ها و خیانت‌های روس‌ها و پوتین به ایران می‌گوید، حالا دیدار پوتین با پزشکیان برایش مهم و سرنوشت‌ساز می‌شود و با تیتر‌های مثبت و راهبردی به استقبال آن می‌رود و دیدار نخست‌وزیر روسیه با پزشکیان در تهران را «دیدار استراتژیک» تیتر می‌کند.

روزنامه شرق روسیه‌ستیز و چین‌ستیز قهار نیز حالا دیدار پوتین با پزشکیان را مهم و راهبردی توصیف می‌کند! روزنامه سازندگی در دولت سیزدهم مسئله برجام را به قطعی گاز در زمستان مربوط می‌دانست و با تیتر «در انتظار زمستان» و عکسی از رئیس‌جمهور سیزدهم که در برف پوشیده شده است، رویکرد خاص خود را نشان می‌داد. به آسانی می‌توان منتظر ماند تا احتمالاً قطعی گاز در دولت چهاردهم را با عکس زیبایی از برف و یخبندان تهران در این روزنامه ببینیم با تیتر «زیبایی زندگی در سرمای اسکاندیناوی با شفق‌های قطبی!» 

گرایش این نوشته به طنز، عمدی نیست. ماجرا خود به‌قدر کافی خنده‌دار است. شاید اگر برخی می‌دانستند مملکت با این دلار و سکه و برق و گاز و مسائل پیچیده خارجی، در فصل پاییز اینچنین بهار دلکش و گلشن و رنگارنگ توصیف می‌شود، زودتر زمینه حضور منتقدان را در مناصب دولتی فراهم می‌کردند! و اگر نظریه‌پردازان ارتباطات که شش‌دهه قبل معتقد بودند حضور طولانی مقابل رسانه‌ها به «کاشت» باور‌های مبالغه‌آمیز درباره میزان خشونت در جامعه می‌انجامد و احساس ناامنی، قربانی‌شدن و بی‌اعتمادی میان‌فردی را دامن می‌زند، اکنون با شرایط جدید ما روبه‌رو می‌شدند، نظریه «برداشت» را خلق می‌کردند که مطابق آن حضور و مهاجرت ناگهانی منتقدان بی‌رحم از رسانه منتقد دولت به شورای رسانه‌ای دولت، منجر به «برداشت» سهم رسانه از قدرت و تغییر باور‌ها درباره جامعه و احساس امنیت و قربانی‌نبودن و «اعتماد» به دولت می‌شود!

یکدست‌شدن رسانه‌های منتقد با دولت، بسیار خطرناک‌تر از یکدست‌شدن قوای‌سه‌گانه و خالص‌سازی است. خود دانید!

 
منبع:روزنامه جوان



:: بازدید از این مطلب : 6
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب پربازدید